| مباني نظري و پيشينه پژوهش مذهب و معنويت (فصل دوم)
مباني نظري و پيشينه پژوهش (فصل دوم پايان نامه ارشد) مذهب و معنويت در 30 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc |
![]() |
| دسته بندي | پيشينه متغير هاي روانشناسي |
| فرمت فايل | doc |
| حجم فايل | 47 كيلو بايت |
| تعداد صفحات فايل | 30 |
مباني نظري و پيشينه پژوهش (فصل دوم پايان نامه ارشد) مذهب و معنويت در 30 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همرا با منبع نويسي درون متني فارسي و انگليسي به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري در مورد متغير و همچنين پيشينه در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب براي فصل دو پايان نامه
منبع : دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc
قسمتي از مباني نظري متغير:
( چسبيدن برخي نوشته ها در متن پايين به خاطر رعايت نيم فاصله در متن اصلي است و فايل دانلودي شما مشكلي نخواهد داشت .)
ادبيات و گستره نظري تحقيق
خانواده نظامي است كه بيش از همه بر فرد و اعضاي درون خود تاثير دارد و رفتارهاي افراد درون خود را شكل ميدهد(صيدي، پور ابراهيم، باقريان و منصور، 1390) و بسياري از پژوهشها كه اخيرا در زمينهي خانواده انجام گرفته بر اين ديدگاه تمركز دارند(صيدي، پور ابراهيم، باقريان و منصور، 1390). بسياري از ناهنجاريهاي رواني و رفتاري افراد اعضاي خانواده در خود خانواده ريشه دارد و در عين حال بسياري از پيشرفتهاي بشر نيز از خانواده نشات ميگيرد(والش، 2013). انسجام خانواده بعدي از ابعاد الگوي مدور تركيبي اولسون(1999؛ به نقل از جمشيدي، رزمي، حقيقت و ساماني، 1387، ص 203) از خانواده مي باشد كه پيش بيني مي شود متاثر از تجارب معنوي و مسئوليت پذيري در خانواده باشد. انسجام خانواده احساس همبستگي، پيوند و تعهد عاطفي است كه اعضاي يك خانواده نسبت به همديگر دارند. لينگرن(2003)، انسجام را به صورت احساس نزديكي عاطفي با ديگر افراد خانواده تعريف مي كند. همچنين اهميت معنويت و رشد معنوي در انسان، در چند دهه گذشته به صورتي روزافزون توجه روانشناسان و متخصصان بهداشت رواني را به خود جلب كرده است(هرمن، ساكسنا و موديه، 2013).
معنويت حالتي از بودن است، ليكن سلامت معنوي حالتي از داشتن است(سيك، 2015). سلامت معنوي به برخورداري از حس پذيرش، احساسات مثبت، اخلاق و حس ارتباط متقابل با يك قدرت حاكم و برتر قدسي، ديگران و خود اطلاق مي شود كه طي يك فرآيند پويا و هماهنگ شناختي، عاطفي، كنشي و پيامدي شخصي حاصل مي آيد. شناخت معنوي، عواطف معنوي، كنش معنوي و ثمرات معنوي از مولفههاي اصلي سلامت معنوي است در ميان عوامل تاثير گذار بر سلامت روان انسان ها، خانواده نقش بسيار مهمي دارد(اصغري، سعادت، عاطفي كرجونداني و جانعلي زاده كوكنه، 1393).
خانواده از لحاظ تربيتي و اجتماعي داراي اهميت و جايگاه ويژهاي است. افراد از خانواده گام به عرصه هستي مينهند و جامعه از تشكيل افراد هستي قوام مييابد. ازآنجاييكه نهاد خانواده، مولد نيروي انساني و معبر ساير نهادهاي اجتماعي است، از اركان و نهادهاي اصلي هر جامعه بهشمار مي رود. بهنجاري و نابهنجاري جامعه، در گرو شرايط عمومي خانوادهها است. هيچ يك از آسيبهاي اجتماعي فارغ از تأثير خانواده پديد نميآيد. به همين دليل، هيچ جامعه اي نمي تواند ادعاي سلامت كند مگر آنكه از خانواده هاي سالم برخوردار باشد(يعقوبلو، 1394).
خانواده مي تواند هم به عنوان منبع فشار رواني و هم به عنوان محلي براي حمايت از افراد درون آن باشد(باباپور خيرالدين و بهاورنيا، 1391). راهبردهاي مربوط به نقش خانواده به متغيرهاي مختلفي مربوط است از جمله ويژگي هايي كه در يك رابطه چند نفره وجود دارد انسجام رابطه مي باشد(باباپور خيرالدين و بهاورنيا، 1391). انسجام خانواده يعني با هم بودن اعضاي خانواده كه پيوند عاطفي نسبت به يكديگر دارند تعريف ميشود. تمركز انسجام روي اين نكته است كه چگونه سيستمها(خانوادهها) جدايي شان را در تقابل با هم بودن شان متعادل ميكنند(اولسون، 2010).
سلامت و پويايي خانواده، به عنوان هسته بنيادي و سازنده جامعه ريشه در سلامت و شادابي و رضايت از زندگي همسران دارد(سفيري، محرمي، 1388). پس از ازدواج و زندگي زناشويي، به عنوان هسته اصلي و پايه گذار خانواده، بسيار مورد توجه است. ازدواج، نهادي اجتماعي است كه دو فرد كاملا متفاوت از نظر اجتماعي، اقتصادي، و فرهنگي را براي تشكيل يك خانواده به هم پيوندن مي دهد و به همين دليل، نسبت به ديگر نهادها، با اختلافات بيشتري در درون خود روبه رو است. اختلافات پديدهيي است كه كه از آغاز بشريت وجود داشته و به عنوان يك عامل خطر ساز براي سلامتي ازدواج تعريف شده است(ويت-سون و آل-شيخ، 2013). كاهش انسجام در خانواده و افزايش تعارضات بين فردي مي تواند منجر به كاهش انعطاف پذيري خانواده گردد كه مي تواند همراه با مشكلاتي در تعاملات آنها گردد. انسجام خانواده(پيوند عاطفي و هيجاني بين اعضاي خانواده و احساس نزديك بودن) از طريق احساس تعلق و پذيرش در سيستم خانواده ابراز مي شود. انسجام پايين در خانواده مي تواند منجر به افسردگي و كاهش پذيرش اجتماعي شده و اين پايين بودن انسجام با احساسات عدم تعلق همراه است، مي تواند رفتارهايي ر در اعضاي خانواده به وجود آورد كه منعكس كننده محيط خانواده است(ونديتا و همكاران، 2015).
خانواده مانند تمام ارگانيزمهاي كه بايد با محيط خود سازگار شوند، نياز به سازمان بندي دروني دارد و اين قواعد حاكم بر آن است كه تعيين مي كنند چگونه، چه زماني و با چه كسي ارتباط برقرار شود و همين سازمان بندي و قواعد آن است كه الگوهاي تعاملي ساختار خانواده را به وجود مي آورند(والش، 2013). از آنجا كه سلامت خانواده ها در طول عمر دستخوش تغيير مي گردد اين واقعيت كه در يك مقطع زماني خاص، خانواده از سلامت برخوردار است، تضميني براي تداوم اين وضعيت نيست(اريكا، ولش، سيمونه، فرنچ و ملانيه، 2016). بسياري از متغيرهاي سلامتي، بخصوص متغيرهاي مربوط به سلامتي و انسجام خانواده به وسيله پايبندي به اموز مذهبي و عمل به باورهاي ديني و مذهبي تبيين مي شوند(پورستار و حكمتي، 1389).
