| بررسي رابطه بين شيوه هاي فرزند پروري با جرأت ورزي در دانش آموزان
پايان نامه كارشناسي بررسي رابطه بين شيوه هاي فرزند پروري با جرأت ورزي در دانش آموزان مقدمه از شيوه هاي فرزند پروري، روش هايي است كه والدين براي تربيت فرزندان خود به كارمي گيرند و بيانگرنگرش هايي است كه آنها نسبت به فرزندن خود دارند همچنين شامل معيارها وقوانين است كه براي فرزندان خويش وضع مي كنند ولي بايد پذيرفت كه رفتارهاي فرزند پروري به واس |
![]() |
| دسته بندي | روانشناسي و علوم تربيتي |
| فرمت فايل | |
| حجم فايل | 129 كيلو بايت |
| تعداد صفحات فايل | 72 |
پايان نامه كارشناسي بررسي رابطه بين شيوه هاي فرزند پروري با جرأت ورزي در دانش آموزان
مقدمه
از شيوه هاي فرزند پروري، روش هايي است كه والدين براي تربيت فرزندان خود به كارمي گيرند و بيانگرنگرش هايي است كه آنها نسبت به فرزندن خود دارند همچنين شامل معيارها وقوانين است كه براي فرزندان خويش وضع مي كنند ولي بايد پذيرفت كه رفتارهاي فرزند پروري به واسطه فرهنگ، نژاد، قوانين و گروه هاي اقتصادي تغيير مي كند به همين جهت مي توان گفت كه خانواده نقش مهمي را دربهداشت رواني فرزندان ايفا مي كند و با شيوه هاي تربيتي نامناسب، رفتارهاي نامناسب را از قبيل پرخاشگري و غيره را به وجود آوردند. زندگي خانوادگي نقش اساسي در حفظ سلامت رواني، اجتماعي و جسماني كودكان دارند. خانواده اولين و مهم ترين بافت اجتماعي را براي رشد انسان فراهم مي سازد. اين نظام به طور مستقيم يا غير مستقيم از طريق روش هاي مختلف تربيت در كودكان تاثير مي گذارند. تاثير خانواده برفرايند تحول چنان بارز است، كه با وجود اختلافات موجود بين صاحب نظران روان شناسي، در زمينه اهميت خانواده و تاثير آن برتحول نقطه مشترك وجود دارد.اكثر روان شناسان صرف نظر از مكتبي كه به آن معتقدند كنش هاي متقابل ميان والدين و فرزندانشان را اساس تحولي عاطفي تلقي مي كنند. پژوهش هاي وسيعي كه در زمينه ي چگونگي برخورد والدين با كودكانشان و روش هاي تربيتي انجام شده است. نشان مي دهد كه روش هاي تربيتي والدين اثرات طولاني بر رفتار- عملكرد- انتظارات و در نهايت برشخصيت افراد در آينده دارند. در خانواده اي كه صميميت، محبت و مهرباني وجود دارد كودك مي تواند هم ثبات خود پنداري را محفوظ نمايد و هم باعث تغييرات مطلوب در شخصيت خود شود (شاملو) در چند دهه ي اخير توجه زيادي به مبحث جرأت ورزي شده است كه خود نشانگر اهميت اين جنبه تعامل اجتماعي است.به عقيده ريس وگرام جرأت ورزي يعني توانايي ابراز خويشتن به گونه صريح،مستقيم ومناسب ،ارج نهادن به احساس وفكرخود وشناخت نقاط قوت وضعف خويشتن.در واقع جرأت ورزي به معني احترام گذاشتن به خود و ديگران است.يكي از صفاتي كه فرد را مستعدوآماده فشار رواني مي كند سطح پايين جرأت ورزي است،يعني فرد در اظهار باورهاي شخصي،نگرش ها واحساسات دچار مشكل است و نمي تواند در برابر چشم داشت هاي بيش از حد ديگران واكنش نشان دهد.سطح پايين جرأت ورزي اغلب با گرايش شديدكمال گرايانه همراه است.يعني فرد هر چيزي را درست و كامل مي خواهد،چنين شخصي مي خواهد همه چيز را در كنترل داشته باشد وكارهايش مورد پسند همه قرار گيرد وهمين موضوع مي تواند به سطوح بالايي از ناكامي وفشار رواني بينجامد.دگرگوني هاي سريع وپيچيده جوامع انساني به مرور زمان برشيوه هاي فرزندپروري انسان ها اثري اساسي بر جاي گذاشته است و خانواده ها اكنون تلاش مي كنند فرزند خود را از همان اوان كودكي براي بردن گوي سبقت از همسالانشان آماده كنند.اين شيوه تربيتي سبب شده است كه فرزندان زماني خود را با ارزش بدانند كه مورد تأييد والدين خود قرار بگيرند وچون تأييد والدين و ديگران نقش اساسي درساختار شخصيتي افراد دارند مي كوشند تلاش خود را دو چندان كنند تا به انتظارات آنان پاسخ مثبت دهند.
بيان مسئله
خانواده اولين و مهم ترين بافت اجتماعي را براي رشد انسان فراهم مي سازد در جريان
رشد طبيعي هركودك يك رشته تغييرات شناختي، عاطفي واجتماعي را شاهدهستيم تقريبا همه كودكان در طول رشد و درجريان سازگاري با اين تغييرات دچارمشكل مي شوند واسترس و تعارض را كه به دنبال مي آيد مي تواند به مشكلات رفتاري- عاطفي و يادگيري در آن بيانجامد به عبارت ديگر وجود مشكلات رفتاري كودك به منزله روابط معيوب اعضاي خانواده با يكديگر است.وباروش هاي تربيتي نادرست والدين و تعاملات معيوب آنها با فرزندان ارتباط دارد.شيوه هاي فرزند پروري،روش هايي كه والدين براي تربيت فرزندان خود به كار مي گيرند وبيانگر نگرش هايي است كه آنها نسبت به فرزندان خود دارند.شيوه هاي فرزندپروري شامل دومعيار عمده هستند:محبت و كنترل والدين.كنترل والدين آن دسته از رفتارهاي والدين را شامل مي شود كه در خدمت جامعه پذيري،فرايند انتقال ارزش هاي اجتماعي از والدين به فرزندان،كودك قرار دارد. اين امر به صورت توانايي والدين در اعمال رهنمود،ثبات،توانايي تحمل رفتار هاي نامطلوب(براي مثال فرياد كشيدن،گريه كردن)و استفاده از مشوق ها و تقويت ها،نمود دارد.محبت نيز شامل صميميت،علاقه،مهرباني و عاطفه والدين مي باشد. بر اساس اين دو شاخص مهم،شيوه هاي فرزند پروري را به سه دسته عمده تقسيم مي كنند:1-شيوه سهل گيرانه:در اين شيوه خانواده ها به خاطر آزادي عمل دادن بسيار به فرزندان،اعتماد به نفس بچه ها بيش از حد رشد مي كنند لذا هر چه دلش مي خواهد به دنبالش مي رود.2-شيوه مقتدرانه:والدين در عين گرم وصميمي بودن با فرزندان خود،كنترل كننده و
مقتدر هستند.3-شيوه استبدادي:والدين كمترين مهرورزي و محبت را از خودشان نشان مي دهند،پرتوقع بوده و پذيراي نيازها و اميال كودكان نيستند.در روان شناسي نوين به ويژه در روان شناسي سلامت،جرأت ورزي يكي از بنيان هاي دستيابي به رفتار سالم فرض شده است.شخص جرأت مند كسي است كه به حقوق مفروض خود از طريق تلاشي كه از خود نشان مي دهد دست مي يابد.به هر روي،پژوهش هاي گوناگون در اقصي نقاط جهان نشان مي دهد،كه عدم جرأت ورزي يا بهره مندي اندك از جرأت، مجموعه رفتارهاي فرد را كه زمينه سازگاري با محيط(اجتماعي وطبيعي) را ايجاد مي كند،خدشه دار مي كند.اگر امروز شاهد ناهنجاري هاي رفتاري نظير اعتياد،فرار از خانه، فرار از مدرسه،چاپلوسي،دزدي،فحشاو...هستيم،از عوامل بنيادي آن مي توان به عدم جرأت ورزي اشاره كرد.در چارچوب خانواده،مدرسه،دانشگاه و هم در اجتماع بايد زمينه ها يا بستر هايي را فراهم آورد كه افراد بتوانند با انديشه ورزي به حقوق مفروض خود دست يابند تا ازابتلا به رفتارهاي ناسالم فردي و اجتماعي برحذر شوند. از پيش شرط هاي اساسي گام نهادن در راه آموزش و پرورش،جرأت ورزي وپايه ريزي دموكراتيك است. فقدان جرأت متضمن يك كمبود رفتاري است، چون فرض برآن بوده است كه شخص كم جرأت فاقد مهارتهاي اجتماعي است. كودكاني كه درخانواده هاي سختگيرانه استبدادي بزرگ مي شوند مطيع و فرمانبردارند ولي درانواع تعريف در نوع تشخيص اكثر موارد رفتارآنها توام با پرخاشگري است (هافمي) تحقيقات نشان مي دهد شيوه هاي تربيتي نا مناسب زمينه ي انحراف را به وجود مي آورد و پرخاشگري درآن ديده مي شود. با اين توضيحات محقق درپي دستيابي به پاسخي براي سوال اصلي
