پايان نامه بررسي رابطه بين تيپ شخصيتي و هوش هيجاني با تيز اندازي با تپانچه ليزري در كاركنان نيرو هاي مسلح

مقدمه

يكي از عواملي كه در اثر بخشي و كارايي(بهره وري) كاركنان ناجا تأثير زيادي دارد،شخصيت و ويژگي هاي مربوط به شخصيت است. نيروي انساني هر سازماني با ارزش ترين سرمايه آن سازمان محسوب مي شود استفاده بهينه از اين نيروي با ارزش نه تنها موجب افزايش كارايي مي شود ، بلكه پيشرفت و رشد فرد و سازمان را نيز در برخواهد داشت؛ بنابراين توجه به ويژگي هاي شخصيتي كاركنان به عنوان بزرگترين و مهمترين سرمايه و دارايي سازمان پديده اي است كه از اهميت خاصي برخوردار است . بررسي و توجه

به ويژگي هاي شخصيتي كاركنان و رابطه آن با جنبه هاي مختلف از جمله باورهاي ديني از چنان اهميتي برخوردار است كه نظريه پردازان برجسته اي نظير: پارسو، هالند، و سوپر مطرح نموده اند كه توجه به صفات و ويژگي هاي شخصيتي افراد مي تواند موجب رضايت شغلي فرد و كارايي وي در سازمان شود .ضرورت و اهميت اين موضوع درسازمان ناجا مي تواند در بحث جذب و استخدام و همچنين در برنامه ريزي هاي آموزشي(نگهداشت منابع انساني) تأثير بسزايي داشته باشد و تاحدي نواقص موجود دراين زمينه را برطرف كند.

نگاهي به زندگي انسانها نشان مي دهد كه تنها بهره هوشي نشان دهنده موفقيت فرد در زندگي نيست در واقع بهره هوشي (IQ) نميتواند پيش بيني كند كه فرد در فراز و نشيبهاي زندگي چه واكنشي نشان مي دهد. در مقاطع مختلف چگونه تصميم گيري مي كند، اطلاعات اجتماعي او در چه حدي است و بطور كلي نمي توان گفت بهره هوشي بالا تضمين كننده موفقيت، رفاه، موقعيت اجتماعي مناسب و احساس رضايت فرد از زندگي است. در واقع هوش هيجاني توانمندي تاكتيكي (عملكرد فردي) است.هوش هيجاني يك توانمندي عالي است كه مشخص مي كندچگونه مي توانيم ازسايرمهارتهاي خودازجمله بهره هوشي به بهترين صورت استفاده كنيم (ماير و سالووي، 2000ف نقل از غنايي، 1383).اصولاً هر رفتاري بايد جنبه عاطفي داشته باشد كه به وقوع بپيوندد. رفتار از انگيزه برمي خيزد. انگيزه بدون هيجان و عاطفي، از نيروي لازم برحركت و رهگشايي و نيز از جهت مندي مطلب برخوردار نخواهد بود.

موفقيت در زندگي بسته به اين است كه فرد بتواند به تجارت هيجاني خود و ديگران بيانديشد و متقابلاً قادر باشد به استدلالهايي كه عقل در مورد يك شخص و يا يك موقعيت ترسيم مي كند پاسخ هيجاني سازش يافته اي بدهد افراد در اين مهارتها با هم متفاوتند به عبارت ديگر افراد در توانايي تشخيص احساسات خود و ديگران و نظم بخشيدن را به آنها و توانايي استفاده از اطلاعات هيجاني براي برانگيختن يك رفتار سازش يافته با هم تفاوت دارند. اين توانايي ها در چارچوبي به نام " هوش هيجاني" سازمان يافته اند.(مايرو و وايتر ، 2003، نقل از غنايي، 1383). تعريف رسمي و پيشنهاد در مورد اندازه گيري هوش هيجاني براي اولين بار در مقالة سالووي و مايرو (1990) مطرح شد. هوش هيجاني نمايندة تشخيص ارزيابي و بيان هيجاني ما به نحوه صحيح و سازش كارانه مي باشد. هوش هيجاني پذيرايي كه بيشتر با انسان مأنوس بوده قدرت درك بهتر دنياي درون خويش و ديگران را به او بخشيد تا درموقعيتهاي مناسب با دريافت احساس ديگري با او همدلي كند و احساس او را از جهان پديداري دريافت كند. اين همدلي و هم حسي از توانمندي هاي منتسب به هوش هيجاني است كه با فراهم كردن زمينه مناسب براي رفتارهاي جامعه پسند، نوع دوستي و رفتارهاي امدادي را توسعه مي بخشد(مارني ، 1999نقل از غناي، 1383). مي توان با نگرش به جلوه هاي هوش هيجاني از چشم اندازي ديگر، ارتباط آن را با ساير بخشهاي شخصيت آدمي دريافت هوشمندي هيجاني و عاطفي با اعطاي قدرت خودشناسي و خود كنترلي بهينه، موجب مي شود با خلق دنياي خويش، در انتخاب موقعيت هاي زندگي آزادانه عمل كنيم(ماتيوس، و ولز، 2000 نقل از غنايي 1383). هوش هيجاني با آگاه ساختن انسان از هيجانات گوناگون موجب مي شود كه با او به ياري هيجانات نيرومند و فعال سازي آنها، به شرايط تحويل شده يا موقعيتهاي اجباري پاسخ هاي جرأت آميز از ساخت وجودي خويش دفاع كند (گلمن، 1998. نقل از غنايي 1383). هوش هيجاني از يك طرف فرد را قادر مي سازد كه با ورود به دنياي درون و شناخت مؤلفه هاي مربوطه خود را بپذيرد. از سوي ديگر با به فعاليت رساندن مؤلفه هاي مذكور استقلال خود را در انتخاب و انجام رفتارهاي بطور سنتي حفظ نمايد(استرنبرگ، 2002. نقل از غنايي 1383).هوش هيجاني در افراد ميتواند از ابعاد شخصيتي فردي نيز نشات بگيرد.   يكي از تلاش‌هاي اساسي روان‌شناسان شخصيت در قرن بيستم، تلاش براي پايه‌گذاري مدل ساختاري بهينه‌اي براي صفات شخصيتي بود. در طي دو دهه اخير توافقي نسبي حاصل شده كه شخصيت مي‌تواند در پنج بعد خلاصه شود كه اين به پنج عامل بزرگ معروف شد (لي  و همكاران، 2005).

اين پنج عامل داراي برچسبهاي برونگرايي ، توافق پذيري ، باوجدان بودن ،ثبات هيجاني  دربرابر روانرنجوري و گشود گي در برابر تجربه (خردمندي /تخيل )هستند.

   در سالهاي اخير پژوهشگران با بررسي و تحليل نتايج به دست آمده از خودگزارش دهي يا گزارش همسالان، به طور شگفت انگيز دريافتند كه نتايج به دست آمده با شش عامل سازگاري دارد. اين نتايج از زبان‌هايي نظير هلندي، زبان فرانسوي، زبان آلماني، زبان مجارستاني، ايتاليايي، كرهاي و لهستاني به دست آمدند (آشتون  و همكاران، 2004).حال پژوهشگر با توجه به تاثيرات هوش هيجاني و ابعاد شخصيتي افراد در پي دستابي به بررسي رابطه بين تيپ شخصيتي و هوش هيجاني با تيز اندازي با تپانچه ليزري در كاركنان نيرو هاي مسلح مي باشد.