پروژه بررسي تأثير مشكلات رفتاري ترس،اضطراب،افسردگي و ناسازگاري بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان

پايان نامه بررسي تأثير مشكلات رفتاري(ترس،اضطراب،افسردگي،ناسازگاري)بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان در 81 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

-----

نويسنده و فروشنده : نسرين يوسفي پور از قصر شيرين

-----

فهرست مطالب

فصل اول :

كليات

مقدمه

بيان مسئله

اهميت وضرورت تحقيق

 اهداف تحقيق:

اهداف كلي:

اهداف جزيي:

فرضيات تحقيق

سؤالات تحقيق

تعاريف متغيرها

تعاريف عملياتي

فصل دوم:

ادبيات تحقيق وپيشينه ي تحقيق

2-1: زمينه هاي تاريخي اختلالات رواني:

2-2: تعريف اختلال رفتاري

2-3: طبقه بندي رفتار نابهنجار :

2-4- طبقه بندي مشكل كودك :

2-5- رويكرد به اختلال هاي رفتاري :

2-6- عوامل تعيين كننده رفتار

2-6-1 عوامل ارثي سرشتي :

2-6-2-عوامل يادگيري قبلي :

 2-6-3 حالات فيزيولوژيكي حاضر:

2-6-4 شرايط محيطي حاضر :

2-7- زمينه هاي عدم اعتدال :

2-8- ترس:

2-9 اضطراب

2-10- ترس و اضطراب :

2-11 ناسازگاري :

2-12 افسردگي:

2-13 روشهاي درماني اختلالات رفتاري :

2-13-1 روشهاي جسماني

2-13-1-1    )  ايجاد ضربه الكتريكي :

2-13-1-2)   جراحي مغز :

2-13-1-2)  دارو درماني :

2-13-2) رفتار درماني:

2-13-2-1) شيوه هاي روان درماني :

2-13-2-1-1) درمان روانكاوي :

2-13-2-1-2) رفتار درماني :

2-14) پيشينه تحقيق:

2-14-1) مطالعات داخلي

2-14-2) مطالعات خارجي :

فصل سوم:  

 روش تحقيق

3-1) روش تحقيق :

3-1-1) تعريف جامعه:

3-1-2) تعريف نمونه :

3-2) نمونه گيري و روش نمونه گيري :

3-3) ابزار جمع آوري اطلاعات :

3-4) محدوديت تحقيق :

فصل چهارم:  

 تجزيه و تحليل يافته هاي تحقيق

فصل پنجم:

  نتيجه گيري وپيشنهادات

5-1) نتايج آزمون فرضيات :

5-1-1) فرضيه 1و2

5-1-2) فرضيه 3

5-1-3) فرضيه 4

5-2) پيشنهادات

منابع:

واژه نامه

ضمائم

پرسشنامه

1-1  مقدمه 

اكثر ما مردم در دوره هايي از زندگي گرفتار اضطراب ، افسردگي ، خشم بي تناسب و بي كفايتي در روبه رو شدن با مشكلات زندگي شده ايم ، خشنود زيستن و داشتن زندگي با معنا در زمانه اي كه تغييرات سريع اجتماعي و تكنولوژي به وقوع پيوندد كار آساني نيست. بسياري از فرضيات سنتي راجع به كار، مذهب، جنسيت، ازدواج و خانواده در گرداب ترديد افتاده و ارزش هاي اجتماعي معيني كه به پيشينيان ما كه احساس امنيت مي داد امروز ديگر براي رفتار ما رهنمودهاي روشني دست نمي دهد. بسيار نادر و كمياب است كه كسي در دوران زندگي خود هرگز طعم تنهايي ، شك به خويشتن و يأس و نا اميدي را بچسد. نزديك به نيمي از همه مردم آمريكا در زندگي روزانه خود لااقل يك بار دچار نابساماني و آشفتگي رواني يا هيجاني مي شوند.كه اگركار به متخصص كشيده شود عنوان اختلال رواني را مطرح خواهد كرد(براهني و همكاران 1994).

 شرايط مدرسه كه منجر به عدم سلامت روان و يا ناسازگاري كودك مي گردد همبستگي نزديكي با مقررات اجرايي و انضباطي درمدرسه دارد كودكي كه نتواند به رضايت كافي از مدرسه دست يابد اغلب در همانندي با اولياي مدرسه شكست مي خورد. وبا مشكلات انضباطي وتحصيلي مواجه خواهد شد.  پاره اي از اين كودكان و نوجوانان ترك تحصيل مي كنند. كودكان تيز هوش و كم هوش گاه تكاليف مدرسه را پوچ وبي معني مي يابند. عده اي ديگر خود را در رسيدن به موفقيت تحصيلي عاجز و ناتوان  مي بينند وبالاخره گروهي بي عدالتي و رفتار غير منصفانه معلم را علت شكست خود مي دانند و به دنبال راه هايي جهت خالي كردن كينه و دشمني خود بر مي آيند. مشكلاتي چون پر جمعيتي كلاسها، نبود امكانات و وسايل لازم، اعم از كتاب و وسايل كلاسي و زمين بازي وغيره، عدم سازماندهي فعاليت ها، نامناسب بودن كمي وكيفي تكاليف درسي و بالاخره عدم شناخت معلم از دانش آموزان و يا عدم توانايي وي در تدريس و تفهيم مطالب درسي، عدم تجانس و همخواني مواد و برنامه هاي درسي با نياز هاي كودكان و نوجوانان از جمله مواردي است كه شرايط نامطلوب و نامناسب را در مدرسه فراهم مي سازد و باعث بد رفتاري داشن آموزان مي شود(نوايي نژاد 1381).

به منظور بر خورد صحيح با جريان فعاليت هاي مداوم فرد روانشناسان مي كوشند تا رفتارها را به واحد هاي مختلف تقسيم و طبقه بندي كنند پاره اي از اين پاسخ ها مانند به هم پلك زدن به سادگي قابل تشخيص است در حالي كه پاره اي ديگر مانند پرخاشگري نسبت به شخص ديگر پيچيده و تعريف آن دشوار است. از مشكلات رفتاري تعابير متفاوتي مي شود، ويك من (1928) نخستين كسي بود كه در آمريكا درباره نظرات متفاوت معلمان و روان پزشكان درباره مشكلات رفتاري تحقيق نمود. وي از آموزگاران خواست تا كودكان را با توجه به رفتار مسئله ساز آنان طبقه بندي كنند. نتايج مشخص نمود كه بين آموزگاران و روان پزشكان در اين زمينه كمترين توافق وجود دارد. آموزگاران رفتارهاي جنسي، نافرماني و موفق نبودند در زمينه تحصيلي را عارضه هاي مضر مي دانستند. در حالي كه براي روان پزشكان انزوا طلبي، اضطراب و غير اجتماعي بودن مسئله بود. مطالعات ساير پژوهشگران در مراكز پيش دبستاني، ابتدائي و متوسطه نيز نشان داده است كه عواملي چون امكانات فيزيكي، تعداد كتاب هاي كتابخانه، اندازه مدرسه و هزينه سرانه با پيشرفت تحصيلي دانش آموزان بي ارتباط است. در عوض به نظر مي رسد كه جهت گيري مدرسه به سوي پيشرفت و تصور دانش آموزان از مدرسه به عنوان واحدي منسجم، سازمان يافته و هدف دار بيشتر در اين امر تأثير دارد. ساير عوامل سازماني مانند وجود نظم و مقرر داشتن تكاليف منزل و نمره گذاري آن ها، تشويق دانش آموز و مدت زماني كه معلم صرف تدريس نه برقراري نظم و حفظ آن در كلاس مي كند نيز مؤثر بوده است (كرباسي – وكيليان 1386).

نياز به پيشرفت انگيزه اي است كه بدون وجود پاداش هاي بيروني فرد را به فعاليت وا مي دارد. ترس از شكست در مقابل اين انگيزه قرار مي گيرد. مثل احساس نگراني فرد هنگامي كه به يك آزمون پاسخ مي گويد. و يا براي انجام يك مصاحبه دعوت مي شود. اگر چه مقداري اضطراب مي تواند به ايجاد تمركز كمك كند و به افزايش انگيزه منجر شود. و در نتيجه عملكرد را بالا ببرد اما مقدار زياد آن بر عملكرد تأثير منفي مي گذارد. وجود سطح بالاي اضطراب به ويژه هنگام ياد گيري مطالب جديد و يا حل مسائل پيچيده خطرناك است بنابراين مي توان گفت كه ترس از شكست مزاحم عملكرد خوب در مدرسه است. بيشترين عامل كسب موفقيت در مدرسه و در امتحانات داشتن آرامش همراه با هشياري است(همان منبع).